دلای بارونی اللهم صل علي محمد و آل محمد درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان سه شنبه 11 مهر 1398برچسب:, :: 10:10 :: نويسنده : محمود
همه شما را امتحان میکنیم! قرآن کریم آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد ! ما کسانی را که پیش از انها بودندآزمایش کردیم (و اینها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خداونددرباره کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد سوره عنکبوت آیات 3و4 تبادل لینکپنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 12:48 :: نويسنده : محمود
عکس زیر، عکس زیباترین جوان ایران در سال 1338 است که بر روی جلد مجلات آن سال منتشر شده است. این تصویر متعلق به شهید سید مجتبی هاشمی است. وی که بعدها به عنوان فرمانده گروه چریکی فداییان اسلام، با نیروهایی که لباس رزمشان، شلوار کردی و زیرپیراهنی بود، نه تنها قدرت ابتکار عمل را در آبادان از دشمن گرفت، که خوابهای شوم او را برای تصرف کامل اهواز به کابوس بدل کرد.
شهید سید مجتبی هاشمی، در شهریور ۱۳۱۹ در محله شاپور تهران به دنیا آمد. او سومین فرزند خانواده بود و در جوانی به سبب ظاهر، نظر هر بینندهای را به خود جلب میکرد، به طوری که در سال ۳۸ به عنوان زیباترین جوان ایران شناخته شد. به گزارش ایران ناز او برای استخدام به ارتش رفت اما جو حاکم بر ارتش را مناسب حالش نمیبیند و از آنجا بیرون آمد و به شغل آزاد روی آورد. او که در کنار کار، به ورزشهای باستانی و کُشتی نیز مشغول بود، در سال ۴۲ به هیئتهای مذهبی پیوست و بارها به دلیل مبارزاتش، توسط نیروهای ساواک تحت تعقیب قرار گرفت.
آقا سید مجتبی، قبل از انقلاب، ازدواج کرد و با آغاز مبارزات مردم علیه شاه، کم کم زندگیاش رنگ و بوی سیاسی گرفت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. در زمان ورود حضرت امام جزو نخستین افراد حلقه محافظان حضرت امام در کمیته استقبال قرار میگیرد؛ وی بعد از پیروزی انقلاب، جزو یکی از مؤسسین کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹ بود.
او از سوی حجتالاسلام خلخالی مأمور به شناسایی و دستگیری ضد انقلاب شد و با آغاز غائله ضد انقلاب در غرب کشور، به پاوه رفت و اینجا بود که پایش به جنگ باز شد و با آغاز رسمی جنگ، جزو نخستین افرادی بود که خود را به جبهههای جنوب رساند. اما در این مسیر حدود ۸۰ نفر از بچههای انقلابی را که از اعضای بیرون زده از ارتش پیش از انقلاب، اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر و کمیته انقلاب اسلامی سابق بودهاند را نیز با خود همراه کرد. یک بار خواست با نیروهایش به جبهه برود که اتوبوس پیدا نمیکند. موضوع را به حجتالاسلام خلخالی اطلاع دادند، وی میگوید خود را با دو اتوبوسی که با آنها مواد مخدر حمل میشده و الان توقیف است، به جبهه برسانید و بعد که به مقصد رسیدید، راننده را آزاد کنید. سید مجتبی هاشمی در سال ۵۹ گروه فداییان اسلام را تشکیل داد و تا سال ۶۱ و شکست حصر آبادان، بیش از ۱۰ هزار نفر نیروی مردمی از سراسر کشور در قالب فداییان اسلام به فرماندهی او وارد جنگ شدند. سید مجتبی، در این مدت در دو محور عملیاتی، زیر پل خرمشهر و جبهه ذوالفقاریه آبادان با تشکیل دو خاکریز به عنوان خط اول (الله) و خط دوم (علی) نیروها را سازماندهی کرد و به مدت یک سال در سرما و گرمای بالای ۵۰ درجه با کمترین امکانات و تحمل رنج و مشقت زیاد، توانست سدی مقابل ماشین مجهز جنگی ارتش عراق ایجاد کند و با همرزمانش ۳۰۰ شهید و ۴۰۰ جانباز تقدیم اسلام کرد. بعد از شکست حصرآبادان، حضرت امام خمینی (ره) طی پیامی تشکرآمیز از زحمات رزمندگان فداییان اسلام تقدیر و تشکر کرده و گروه فداییان اسلام رسماً به کار خود در جبههها پایان داد. فعالیتهای مبارزاتی پیش و پس از انقلاب شهید هاشمی علیه منافقین و ضد انقلاب، موجب شده بود که کینه او را به دل بگیرند و به هر طریقی در صدد از سر راه برداشتن او باشند. تا آنجا که در دوران حضور شهید هاشمی در جبهههای جنوب، چندین بار تلاش کردند در آبادان او را مورد هدف قرار دهند اما نتوانستند. سید مجتبی هاشمی و خانوادهاش بارها از طرف منافقین، تهدید به مرگ شده بودند اما سید لحظهای از عزم خود برای یاری رساندن به جبههها فروگذار نکرد. او بعد از مدتی از جبههها برگشت و مغازه لباسفروشیاش را دوباره دایر کرد. به گزارش ایران ناز بالاخره پس از پخش اعلامیههایی که در آن نام آقا سید و چند تن دیگر از بچههای فداییان اسلام به نام افرادی که توسط منافقین اعدام خواهند شد، ذکر شده بود، عاقبت در آستانه ماه مبارک رمضان سال ۶۴ شهید سید مجتبی هاشمی، از پشت سر هدف گلوله خشم منافقین قرار گرفت و به شهاد رسید. تعداد نمایش ۶۲۲۶ بار
تبادل لینک
پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : محمود
به کسانی که پشت سرتان حرف می زنند بی اعتنا باشید، آنها به همان جا تعلق دارند، دقیقا " پشت سرتان "
سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : محمود
سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:بد ترین زخم, :: 13:4 :: نويسنده : محمود
سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : محمود
آدم های ساده را دوست دارم... همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند... همان ها که برای همه لبخند دارند... همان ها که هستند ، برای همه هستند... آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد؛ چون عمرشان کوتاه است... بس که هر کسی میرسد یا ازشان سوء استفاده میکند، یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان میدهد.... آدم های ساده را دوست دارم بوی ناب «آدم» میدهند....
سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:41 :: نويسنده : محمود
به خدا زندگی سخت نیست دلت برای کسی تنگه بهش زنگ بزن میخوای ببینیش میخوای درکت کنن سوال داری از چیزی خوشت نمیاد از چیزی خوشت میاد چیزی میخوای کسی رو دوست داری بهش بگو زندگی رو خودمون سخت میکنیم! درخواست کن به زبون بیاربگوبپرس توضیح بده دعوتش کنسه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : محمود
یه آپ متفاوت!
عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست دارد ... پرسیدند:کجا میروی؟
گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم
تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند، نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم !!
فکر نکن تو بدبخترین آدم دنیا هستی..
یه کم به زندگیت زیباتر نگاه کن شاید اونوقت کمتر غر بزنی .....
روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری
از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه های فقیر
حتماً تصاویر بوقلمون و میز پر از غذا را نقاشی خواهند کرد. ولی وقتی داگلاس نقاشی ساده
کودکانه خود را تحویل داد، معلم شوکه شد! او تصویر یک دست را کشیده بود،
ولی این دست چه کسی بود؟ بچه های کلاس هم مانند معلم از این نقاشی مبهم تعجب کردند.
یکی از بچه ها گفت: من فکر می کنم این دست خداست که به ما غذا می رساند.
یکی دیگر گفت:شاید این دست کشاورزی است که گندم می کارد و بوقلمون ها را پرورش می دهد.
هر کس نظری می داد تا این که معلم بالای سر داگلاس رفت و از او پرسید:
این دست چه کسی است، داگلاس؟ داگلاس در حالی که خجالت می کشید، آهسته جواب داد:
خانم معلم، این دست شماست. معلم به یاد آورد از وقتی که داگلاس پدر و مادرش را
از دست داده بود، به بهانه های مختلف نزد او می آمد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد.
شما چطور؟! آیا تا به حال بر سر کودکی یتیم دست نوازش کشیده اید؟
یادمون باشه دستانی که کمک میکنند مقدستر از دستانیست که دعا میکنند. سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : محمود
از کودک فال فروش پرسیدم:
چه میکنی؟
گفت از حماقت انسان ها تکه نانی در می آورم
اینها از منی که در امروز خودم مانده ام
فردایشان را می خواهند .......!
تبادل لینک
سه شنبه 28 شهريور 1398برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : محمود
درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است... " دكتر مصدق " سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : محمود
همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است !!! مردم به همان اندازه خوشبخت اند که خودشان تصمیم میگیرند. خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد. دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:27 :: نويسنده : محمود
اینجا در دنیای من ، گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند . دیگر گوسفند نمی درند. به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند.. سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : محمود
نر بودن یک جنسیت است و مَرد بودن یک هـــویت زیادند دخترانی که نر نیستن ولی خیــــــلی مـــــَـــردن.. سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : محمود
وقتی باد نمی وزد ، آدم ها دو دسته می شوند: آنهايی که بادبادکشان را جمع می کنند و آنهايی که می دوند تا بادبادکشان بالا بماند.
برچسبها: جملات زیبا, جملات, زیبا, اس ام اس, اس ام اس زیبا, جملات تاثیرگذار, جملات فلسفی, فلسفی, جملات زیبا برای اس ام اس, اس ام اس جدید, بادبادک, بادبادک ها, آدم ها, باد, جملات قصار, جملات ادبی
زندگی بافتن یک قالی ست نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی. نقشه از قبل مشخص شده است. تو در این بین فقط می بافی! نقشه را خوب ببین ! نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند؟! سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : محمود
ازکسانی که ازمن متنفرندممنونم آنهامراقوی ترمی کنند...
ازکسانی که مرادوست دارندممنونم آنان قلب مرابزرگ تر می کنند
ازکسانی که مراترک می کنندممنونم آنان به من می آموزندکه هیچ چیزبرای همیشه ابدی نیست
ازکسانی که بامن می مانندممنونم آنان به من معنای دوست داشتن رانشان می دهند تبادل لینکسه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, :: 12:4 :: نويسنده : محمود
مقصد تويي.تنها خودت.و تمام آدم ها و اتفاق هاي راه وسيله اند تا هر چه راحت تر به مقصد برسيم.گاهي فراموشت ميكنيم.اصله يادمان ميرود براي رسيدن به چه هدفي آغاز كرده ايم راه را. ودرست غم انگيز ترين لحظه همين جاست .همين جايي كه در دل يكي از همين اتفاق ها يا در كنار يكي از آدم هاي بين راهمان ميمانيم و انتهاي راه را به كلي فراموش ميكنيم! تبادل لینکموضوعات
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|